درخزانی که گذشت ...


سکوت

 

کاش میفهمیدی ، در خزانی که از این دشت گذشت ،

سبزه ها باز چرا زرد شدند

خیل خاکستری لک لکها ، در افقهای مسی رنگ غروب ،

 تا کجاهای کجا کوچیده است

کاش میفهمیدی ، زندگی محبس بی دیواریست

و تو محکوم به حبس ابدی

و عدالت ستم معتدلیست ، که درون رگ قانون جاریست

کاش  میفهمیدی ، زندگی آش دهن سوزی نیست

عشق ، بازار متاع جنس است

آرزو ، گور جونمردانست

مرده از زنده ، همیشه هر آن ، در جهان بیشتر است

کاش میفهمیدی ، چیزهائیست که باید تو بفهمی ، اما ...

بهتر آنست ، کمی گریه کنم ...!!!

بهتر آنست ، کمی گریه کنم .... کمی ..........!!!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت16:23توسط ستاره | |